به گزارش شهرآرانیوز، در سکوت مطبوع یک عصر بهاری، در دل دیوارهای آجری و ساکت گالری آسمان، تابلوها بر دیوار نشستهاند؛ نه فقط برای دیدهشدن، بلکه برای تأمل، برای گفتوگویی بیکلام با هر نگاهی که از برابرشان میگذرد. نوری که از سقف میتابد، بیهیاهو خطوط را روشن و رنگها را عریان از سایه میکند. تماشاگران ساکتاند، اما نگاههایشان پر از پرسش و واکنش است. گویی هر اثر، در دل این سکوت، صدایی دارد که مخاطب باید آن را کشف کند؛ صدایی که نه از جنس کلمات، که از جنس حس است.
در این میان، تابلوهایی با رنگهای محدود، اما با بیانگری بالا، بر دیوار سفید گالری نشستهاند. فرمهای بدن، گاه بهسادگی یک خط، گاه به قدرت یک فیگور انسانی، در مرکز توجهاند. یکی از آثار، فردی را نشان میدهد که با حالتی آزاد و طبیعی، بخشی از بدنش را نمایان ساخته و در میان تضاد سیاه و سفید بوم، نوار باریکی از رنگ قرمز، توجه را به خود جلب میکند. تابلوهای دیگر، گویی میخواهند در مرز میان انتزاع و واقعگرایی، تجربهای ذهنی از بدن و هویت را ثبت کنند؛ گلهای حلشده در رنگ، خطوط نرم و درهمتنیده، و فضای خالیای که در دل بوم جای گرفته تا تماشاگر، خودش را در آن بازتاب دهد.
فضای گالری ساده است؛ دیوارهایی سفید، کفپوش سنگی بیادعا و چند قاب که با فاصلهای حسابشده آویخته شدهاند. اما در همین سادگی، چیزی هست که مخاطب به خاطر آن مکث میکند. اینجا خبری از شلوغی و شتاب نیست. هر قدم، فاصلهایست تا رسیدن به درکی تازه. هر توقف، دعوتیست برای اندیشیدن به آنچه پیشِروست.
تماشاگران با لباسهایی متفاوت، با منشهایی گوناگون، در سکوتی مشترک با آثار روبهرو شدهاند. یکی دست به چانه برده، دیگری مشغول خواندن نام هنرمند است و سومی، در مقابل تابلویی ایستاده و به نقطهای خیره مانده که شاید از نگاه دیگران پنهان است. اینجا، هنر دیگر یک نمایش نیست، تجربهایست جمعی و درعینحال فردی؛ تجربهای از تماشای جهان از روزنه چشمان دیگری.
در ادامه، با ساره عباسی، خالق آثار نمایشگاه «هستی دوگانه»، به گفتوگو پرداختیم تا بیشتر درباره مفهوم و روند خلق این آثار بشنویم.
ساره عباسی با اشاره به انتخاب نام «هستی دوگانه» توضیح میدهد: پشتِ عنوان «هستیِ دوگانه» یک مفهوم وجود دارد. اینکه چرا به این نام رسیدم، برمیگردد به تجربهای پنجساله که حالا در قالب سه مجموعه در بهار امسال به نمایش درمیآید. یکی در مشهد، یکی در استانبول و یکی در کرمان. انگار یک تور بهاری دارم، اما اینها همه دستاورد پنج سال اخیر زندگی من هستند.
او بیان میکند: از آخرین نمایشگاهم در سال ۱۳۹۹ در مشهد، تصمیم گرفتم بهخاطر نقاشیهایم سفر کنم، کشور دیگری را ببینم و تجربهای عمیقتر داشته باشم. طی این مسیر، چهار سال در استانبول ساکن شدم، بورسیه دوساله گرفتم و در رشته فلسفه در دانشگاهی دولتی پذیرفته شدم. بعد هم در یک گالری هنری مشغولبهکار شدم. از خرداد سال گذشته، اتودهای این مجموعه را آغاز کردم. کمکم که پیش رفتم، متوجه شدم این کارها خیلی به حالواحوالات رشد شخصی من نزدیکاند؛ انگار همزمان با رشد زندگیام، این آثار هم رشد کردهاند.
این بانوی هنرمند درباره ارتباط زندگی خود با نقاشیهای این نمایشگاه اضافه میکند: برای من، هنر از زندگی جدا نیست. نقاشیهایم، در واقع خودِ زندگی مناند. این تابلوها، برونریزی از تجربیات زیسته من هستند. در این مجموعه، تلاش کردم فیگورها را بهسمت فرم ببرم. آنچه میبینید، شکلی از دوگانگیست؛ عقل و احساس، روح و بدن، خیر و شر، زن و مرد و...، اما این فیگورها جنسیت ندارند. عضلهای که میبینید، الزاماً مردانه نیست؛ ممکن است نمادی از دردی باشد که شخصی تحمل کرده و به قدرت رسیده یا ظرافتی که دیده میشود، الزاماً زنانه نیست؛ بلکه لحظهای احساسی یا لطیف از یک انسان است.
عباسی توضیح میدهد: گاهی این دوگانگیها با هم در جنگاند، گاهی در تقابل و گاهی در تضاد. سعی کردم همه این حالات را در تابلوهایم نشان دهم. در تابلوی آخر، همه این دوگانگیها را خطخطی کردم و دو دایره همسان با توازن کامل در مرکز قرار دادم، برای اینکه بگویم عقل و احساس، روح و بدن باید متعادل باشند تا انسان بتواند به مرحله بعدی رشد برسد.
او میگوید: این نمایشگاه، ادامه مسیر قبلی من نیست؛ بلکه تجربهای تازه است. طی این پنج سال مطالعه میکردم تا بفهمم چطور میتوانم فیگورها را به فرم ببرم. موضوع این مجموعه، چیزی است که همه ما با آن درگیریم؛ تصمیمهایی که میان عقل و احساس گیر میکنند. وقتی اتودها را شروع کردم، دیدم چقدر شبیه تجربیات شخصیام هستند، پس هدایتشان کردم تا تبدیل به این مجموعه شدند. در این مسیر، جزئیات را کمکم حذف کردم. خواستم بگویم که آدمها باید رها باشند. جزئیات زیاد، حساسیت زیاد میآورد و مانع رشد میشود. برای همین، از لحاظ بصری هم سعی کردم سادهتر بیان کنم.
خالق نقاشیهای نمایشگاه هستی دوگانه درباره انتخاب رنگ در آثارش تاکید میکند: درمورد انتخاب رنگها، من دو مجموعه دارم. در مجموعه «تولد دوباره» و «هستی دوگانه»، رنگ قرمز غالب است. اولش ناخودآگاه بود. بعد از چند تابلو متوجه شدم که قرمز را مدام تکرار میکنم. این رنگ، هیجانات و درونیاتم را تخلیه میکرد و کمکم فهمیدم که چقدر به پالت رنگی من کمک کرده و قرمز، شور، گرما و هیجان را منتقل میکند. نمیخواستم از رنگهای زیاد استفاده کنم، بنابراین محدودش کردم تا رنگ قرمز بتواند خودش را نشان دهد.
عباسی توضیح میدهد: اگر بخواهم بگویم کدام اثر برایم احساسیتر است، نمیتوانم. هر تابلویی بخشی از وجود من است. هر بار که تابلویی تمام میشود، چندروزی غمگینم و باید با آن خداحافظی کنم. اما یکی از تابلوها که زمینهای کودکانه دارد، برایم خاصتر است. آن نقاشیها برگرفته از خاطرات استانبولاند؛ صندلیای که کنار ساحل مینشستم، پرندهها، دریا و... با کودک درونم کشیدم تا آن چهار سال پرفشار را در قالب لطافت و احساسات، تصویر کنم.
او با اشاره به بازخوردهایی که تاکنون از مخاطب نمایشگاهش دریافت کرده است، میگوید: بازخوردهایی که گرفتم، متفاوت بود. یکی از اتفاقات خوب، استقبال نوجوانها بود. فکر میکردم چون آشنایی زیادی با هنر ندارند، ارتباطی نگیرند؛ اما دقیقاً برعکس شد. یکیشان گفت: «ما شاید نفهمیم، ولی اینا حس خوبی دارن.» همین برایم خیلی ارزشمند بود. برخی استادان هم از جسارت سبک کار تعریف کردند. برای من همیشه مهم بوده که نقدها را بشنوم، ولی این طیف جدیدی که حالا به نمایشگاه آمدهاند، برایم خیلی هیجانانگیز بود.
علاقهمندان میتوانند برای بازدید از این نمایشگاه به نگارخانه آسمان مراجعه کنند.